سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بسم الله

ما اسممون شیعه هست...

هرجمعه اه و دلتنگی که چرا اقامون نیومد...

ولی ایا ما اصلا منتظر هستیم؟؟

تمام هفته گناه و یک جمعه التماس امدن اقا؟؟؟

****

بیاید یه کاری کنیم

خودمونو محک بزنیم...نظرتون چیه؟؟
ما که ادعای مذهبی و مسلمان بودن داریم...خوب بسم الله!
بیاید چله گناه نکردن بگیریم...ببینیم چند مرده حلاجیم..
چند دقیقه ...چند ساعت و یا چند روز میتونیم در برابر شیطان مقاومت کنیم و گناه نکنیم..!؟

بیاید یک سری شروط بزاریم و بهشون عمل کنیم...
با نیت رضایت اقا امام زمان...
هر کس هست بسم الله.

راستی تا یادم نرفته!!!
شیاطین الان به شدت فعال شدن و دارن زیر گوش تک تکمون میخونند:
ولش کن!کی حالشو داره!این داره واسه خودش میگه!ایمانت قویه اثبات نمیخواد که....بزار واسه یه وقت دیگه...
...از همه مهم تر این یه جور جهاد  اکبر یعنی جهاد با نفسه و بسیار هم ثواب داره و چله گناه نگرفتن باعث نزدیکی به خدا و صفای دل میشه..


بسم الله الرحمن الرحیم
عهدنامه
ما شیعیان مولا علی برای رضایت خدا و آقامون مهدی (عج) از 10 بهمن به مدت چهل روز  یعنی تا 20 اسفند ماه سعی میکنیم گناه نکنیم و یا کمتر گناه کنیم....
آیا عهد میبندید با اقا امام زمان؟
لطفا با یک "یا صاحب الزمان" اعلام کنید که هستید یا نه.

مصطفی یا علی مدد

 






تاریخ : سه شنبه 95/10/28 | 1:33 عصر | نویسنده : مصطفی | نظرات ()

بسم الله الرحمن الرحیم..

میشه بخونید و نقدش کنید و نظرتون رو بگید؟؟؟

 


شب شده...موقع حرکت است....
اماده میشود....بند پوتینش را سفت میکند و سرش را رو به اسمان میگیرد...
خدایا....کمکم کن....امیدم به خودته....
الهی شهیدم کن.....خدایامیدونی ....ارزومه....میخوام شهید بشم....گمنام.....پودر بشم....خاک بشم.....خاک پای اقا...

خدایا...مهربان ترینم...امشب رمز عملیات یا فاطمه الزهرا هست....خدایا به حق مادرمون زهرا گمنام شهیدم کن....
خدایا....زیباترینم...
به ما فرصت بده...تا انتقام بگیریم...
اینبار انتقام همه بچه هایی که تو کربلا 4 مظلومانه شهید شدند رو میگیریم...خدایا....میخوام انتقام سیلی که مادرم زهرا خورد رو بگیرم و ولله قسم تا نگیرم خونم زمین رو سرخ نمیکنه....

خدایا....به امید تو....

****

صورت و محاسن نورانی مصطفی خیس از اشک شده...
ماه...هم زیباتر از همیشه میتابد ....
تسبیح سفید رنگ...هنوز در گردن مصطفی ست و مهره فیروزه....از او اویزان....

مظطرب است...چیزی که نمیداند چیست مثل خورده وجودش را میخورد....ارام صلوات میفرستد.....چشمانش را میبندد....و ارامش!!!!!باز هم همان حس قشنگ......
باز هم همان وجود ارامش بخش ....
مطمئن میشود....
اشک از چشمه چشمانش میجوشد....
تمام شد....
میخندد.و خنده اش به قهقه تبدیل میشود...
رزمنده ها با تعجب نگاهش میکنند....
ناگهان بلند میشود.....از ستون بیرون میزند...زیر درختی مینشیند...و گودالی کوچک را حفر میکند....
تسبیح را از گردنش بیرون می اورد....
عکس مادرش و سعید....
انگشتر یاقوت و عقیقش را هم بیرون میاورد...
وقت وداع است!!!!!
تسبیح را میبوسد...این تسبیح شاهد عاشقانه هایش به الله بوده....تنها شاهد....
نگاهی به عکس ها میکند...
رو به عکس مادرش میگوید....
مادر...با اینکه اسمی مسلمان شدی....با اینکه هیچ گاه هیچ شناختی از این دین زیبا نداشتی....ولی مادرم.....امانتت را تحویل دادی....انشاءالله خدا ببخشتت به حرمت این امانت...
عکس را چند تکه میکند و ان را درون گودال میریزد..
سعید!!!داداشم.....میخوام اعتراف کنم....با اینکه داداش تنیم نبودی....ولی عزیزم.....برادری رو در حقم تموم کردی....مدیونتم پسر.....نمیدونم زنده ایی یا نه .....اگه شهید شدی....منتظرم باش....و اگرنه....برات برترین ها رو ارزو دارم....منتظرت میمونم....ممنونتم...
عکس سعید را هم میبوسد....
بچه های گردان صدایش میزنند...
نگاه اخر را به عکس می اندازد ..ان را هم تکه تکه میکند و انگشتر خودش و انگشتر یاقوت سعید را هم درون گودال میگذارد....گودال را با خاک پر میکند....
حالا مصطفی هست و یک دست لباس و یک اسلحه....
اب قمقمه اش را خالی میکند.....زیر لب زمزمه میکند یا حسین...خدایا...به حرمت اقام حسین و برادرش عباس ...علمدار تشنه لبش.....مثل سعید...تشنه میرم به جنگ کفار...

 

مصطفی

منتظر نظراتتون هستم و لازمه ذکر کنم این متن قسمتی از یک دستنوشته طولانی در مورد زندگی چند نفره....

دعای فرج و عهد فراموش نشه...

روزتون خدایی

عاقبتتون بخیر

مرگتون شهادت

یا علی

 






تاریخ : یکشنبه 95/10/26 | 6:59 عصر | نویسنده : مصطفی | نظرات ()

به نام انکه میپرستمش

 

متن بسیار قابل تامل در مورد شهدا

شهیدی که تمامی زندگیش با حضرت زهرا (سلام الله) پیوند خورده بود و حتی شبیه مادرسادات شهید شد
#شهیدمحمدرضاتورجی_زاده

شهیدی که نشانی قبر خود را داد

 #شهیدحمیدعرب_نژاد

شهیدی که قرضهای یک نفر را داد

 #شهید_سید_مرتضی_دادگر

شهیدی که بدنش با اسیدهم از بین نرفت و پس از 16سال پیکرش سالم بازگشت
 #شهیدمحمدرضاشفیعی 14 ساله

شهیدی که از بهشت برای فرزندش نامه نوشت
 #شهیدمحمودرضاساعتیان

شهیدی که در قبر خندید
 #شهیدمحمدرضاحقیقی

شهیدی که عراقی ها برایش ختم گرفتند
 #شهیدعباس_صابری

شهیدی که روز تولدش شهید شد
#شهیدسیدمجتبی_علمدار

شهیدی که هرهفته مادرش را سر قبر صدا میزد
 شهید مستجاب الدعوه #سیدمهدی_غزالی

شهیدی که عکسش در اتاق رهبر است
 #شهیدهادی_ثنایی مقدم 15 ساله

دو شهیدی که پیکرشان هنگام نبش قبر سالم بود
#شهیدبهنام_محمدی ازدفاع مقدس و #شهیدرخشانی از شهدای قبل انقلاب

شهیدی که قبرش بوی گلاب میدهد
 #شهیدسیداحمدپلارک

شهیدی که پیکرش را کسی تحویل نگرفت

#شهیدرجبعلی_غلامی از افغانستان

شهیدی که سر بی تنش سخن گفت

#شهیدعلی_اکبردهقان

شهیدی که بخاطر فاش نکردن رمز بی سیم بدنش قطعه قطعه شد
#شهیدبروجعلی_شکری

شهیدی که با وجود اینکه بدنش به استخوان تبدیل شده بود اما پاهایش درون پوتین سالم بود
#شهیدمحمدحسین_شیرزاد_نیلساز

شهیدی که بر بدنش عکس یک زن خالکوبی بود
ایشان غواص بودند دوست نداشت کسی ان تصویر را ببیند برای همین جاویدالاثر شدند و پیکرشان در اروند ماند و علیرغم ذکر داستانشان همرزمانشان اسم ایشان را ذکر نکردند

شهیدی ک چشمهاشو در قبر باز کرد
 #شهیدعلی_اکبرصادقی

شهیدی که مرگ رو به اعضای بدنش مژده داد
 #شهید_چمران

شهیدی که شب قبل از شهادت لباس نو پوشید و گفت به دیدار خدا میره
#شهیدعلم_الهدی

 

پی نوشت...

التماس دعای شهادت دارم از همه...

محتاجم....

 

 






تاریخ : شنبه 95/10/25 | 9:46 عصر | نویسنده : مصطفی | نظرات ()

بسم الله الرحمن الرحیم
.
#هشدارنامه
.
??درقیامت نوبت حساب کردن مثقال ذره هاست...??
درشت ها که حساب کردن ندارند .
??مثقال ذره که میگویند
یعنی همان چند لحظه ای که شاید ناخواسته  حرکتی انجام دادی که باعث  به گناه افتادن طرف مقابل شد...

شاید همان لبخند کوچکی که تا ساعت ها بر ذهن طرف مقابل حک شده بود....

همان شبی که گفتی "یک شب که هزار شب نمیشود"...اره...همان موقع....باز هم گناه...

 

شاید هم طرفت را دید زدی و گفتی خود خدا گفته یه نظر حلاله!یا اصلا چه عیبی داره!جای برادری یا خواهری داریم دید میزنیم دیگه!!!

یا اصلا همون چند کلمه غیبتی که در جمعی کردی و دلیلش هم این بود که همه که دارن میگن...منم یه کوچولو میگم ...عیب نداره که...

یا.....

یا....

یا.....

یا....

و هزاران هزار ولایلی که برای انجام گناهی برای اسوده کردن خود میگویی...

 

.
، همین هاست .
همین کارهای کوچکی که مثل ضربه اول دومینوخیلی کوچک است.
اما انتهایش را روزی که پرده ها کنار رفت
خواهیم دید..

یادت باشد...

نمک یک ذره اش هم شور است...

و حدیثی:

چه بسیار نگاه هایی کوچکی که حسرت های طولانی در پی داشته اند...

و دیگری:

اگر میخواهی شیرینی ارتباط با خدا را بچشی چشم از نگاه به نا محرم ببند...

 

پ.ن:این متن رو اول از همه واسه خودم نوشتم...تلنگر بود به خودم...

پ.ن:نه منظور به اقایون بود..نه خانم ها....حجاب  اعمال و کردار و گفتار و افکار و...برای هر دوست...

 

التماس دعا شهادت

حلالم کنید(شاید امشب که چشمانم رو بستم دیگه بازشون نکردم)

 

پ.ن:در مورد مدافع حرم .حسام....پرسیده بودید...

خدا رو شکر حالش بهتره...سمت راست بدنش بی حسه و استخوای های یکی از پاها کاملا پودر شده....ولی تونستند کمی از گاز های موجود در ریه اش رو تخلیه کنند...خدا رو شکر

..مشکل دیگه تشنگی شدیده....حدودا یک ماهه و خورده اب نخورده و فقط سرم یا غذای ابکی از طریق لوله.....

یا ابوالفضل العباس...

دعا کنید براش ..

دعای فرج و عهد فراموش نشه...

یا علی 

مصطفی

 


.






تاریخ : جمعه 95/10/24 | 10:18 عصر | نویسنده : مصطفی | نظرات ()

به نام خدای مهربانم

مصطفی نوشت:
پروردگارا..کمکم کن تا عاشق  باشم..
کمکم کن تا وجودم لبریز از عشقت باشد...
خداوندا!بر من مباد نماز به عادت و عبادت به فخر
بارالها..دستم گیر که نادانم....
و تنهایم مگذار که بی تو هیچ و پوچم...
مهربانا... مگزار غرور بر من قالب شود..
پروردگارا...تنهایم مگزار که بدترین عذاب هاست

مهربانم..مبادا بر من خرده گیری که نادانم و جاهل

خداوندا چگونه باور کنم که تو بندگانت را در اتش سهمگینت میسوزانی

در صورتی که اوازه مهربانیت جهان ها گرفته...خدای زیبایم...تو بگو...چطور؟


خداوندا مجنونم گردان...
که شیرین است جنون در راه عشق..
پروردگارا...عاشقم گردان که ناچیز است جان در ره عشق..
پروردگارا دستم گیر که دستگیر ندارم
و همه چیز در نظرم خار کن که تو را دارم...
و کمکم کن تا از همه چیز ببرم و فقط در نظرم تو باشی..

که خدایم مرا کافیست...

خداوندا بر صبرم بیفزا...

و کمکم کن تا هر روز بهتر از دیروز باشم...

زیباترینم...

عاقبت ما را بخیر کن و مرگمان را شهادت قرار بده...

 

پی نوشت:

خدا کنه همه عاقبت بخیر بشیم و مرگمون شهادت باشه...

و یک تلنگر:

شیطان که رانده شد جز یک خطا نکرد

خود را برای سجده بر انسان رضا نکرد

شیطان هزار مرتبه بهتر ز بی نماز

او  سجده بر ادم،و این بر خدا نکرد!!!

.....

با اینکه سوگلی هستیم ...

با اینکه خدا خیلی دوستمون داره...

ولی ما....

.....

فردا جمعه هست...

لطفا نفری پنج صلوات برای تعجیل و سلامتی اقا حجت بن الحسن..بفرستید..

دعای عهد و فرج فراموش نشه..شیطلن سعی میکنه شما رو منصرف کنه از خوندن..

باهاش مقابله کنید و حتما بخونید...

یه حرف بر اساس یه حدیث:

اگر یک نماز صبح قضا بشه..همه جهانم که جمع بشه نمیتونه اون رو جبران کنه...

سر نماز صبحتون برای منم دعا کنید...التماس دعا

یا علی مدد

مصطفی

 






تاریخ : پنج شنبه 95/10/23 | 9:6 عصر | نویسنده : مصطفی | نظرات ()
.: Weblog Themes By BlackSkin :.